اشک خیمه زده بر صفحه ی چشم نگرانم
چنـد روزیسـت که دلواپسـم و بـد نگرانم
کوچه از رهگذر سرد غمت زار و گرفته ست
شب بی تابش ماه روی تو برده امانم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کمی از غصه هایم یاد بگیر که وقتی بودی با فکر رفتنت و وقتی رفتی با فکر بر نگشتنت همراه من ماند!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آهای همیشگی ترینم
تمام فعلهای ماضیم را ببر
چه در گذر باشی چه نباشی
برای من
استمراری خواهی بود
….من هر لحظه تو را صرف میکنم..
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ماکه همسایه ی اشکیم
ولی با دلِ تنگ
گر لبی خنده زند
یاد شماییم همه شب
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر به یادت نمی ایم دلیل فراموشی تو نیست…من ترس از ارتفاع دارم..
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
رُخ به رُخ که شدیم
من مات شدم… !
و تو چون پادشاهی که
از اینگونه فتح ها را زیاد دیده است
بی اهمیت ، رد شدی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ای معنی انتظار یک لحظه بایست
دیوانه شدن به خاطرت کافی نیست؟
برگرد نگاهم کن و یک جمله بگو
تکلیف دلی که عاشقش کردی چیست؟